آرام

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۰ آبان ۹۶، ۱۴:۲۹ - جنابــــــــ دچار
    عجب...
  • ۲۱ مرداد ۹۶، ۱۰:۳۴ - دُچــــ ــــار
    +

۳ مطلب با موضوع «آتش به اختیار» ثبت شده است

خدا با موسی سخن گفت و این احکام را صادر کرد.

قتل نکن. زنان نکن. دزدی نکن. چشم طمع به مال و ناموس دیگران نداشته باش. به فکر تصاحب غلام و کنیز، گاو و الاغ، و اموال همسایه ات نباش. ... (باب 20؛ کتاب خروج؛ عهد عتیق)

کنیسه یوسف آباد

تصویری از سفر حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله) به کرمانشاه


و توئیت آقای عزت الله زرغامی درباره تصویر:

‏این تصویر دو جور تفسیر شده است.

یکی اینکه رهبری با اشاره دست خود، مراقب برخورد محافظین با خانم ها هستند دیگر اینکه به آنان می‌گویند اجازه دهند تا فردی که اصرار به صحبت دارد جلو بیاید. درهرصورت هوشمندی رهبری و هدایت همراهان در صحنه حضور مردمی، قابل توجه است. 




به یاد شهید "غریب بی سر " این روزها

 🕯شهید ججی🕯


به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر

بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر


فقط به تربت اعلات،سجده خواهم کرد

که بنده‌ی تو نخواهدگذاشت، هرجا سر


قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق

که پر شده است جهان،از حسین سرتاسر


نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن

به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر


سری که گفت:«من از اشتیاق لبریزم

به سرسرای خداوند می‌روم با سر


هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم

مباد جامه، مبادا کفن،مبادا سر»


همان سری که یحب الجمال محوش بود

جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر


سری که با خودش آورد بهترین‌ها را

که یک به یک،همه بودند سروران را سر


زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان

حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر


سپس به معرکه عابس،" أجنّنی"گویان

درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر


بنازم "أم وهب" را، به پاره تن گفت

برو به معرکه با سر ولی میا با سر


خوشا به حال غلامش،به آرزوش رسید

گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر


چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید

به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر


در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد

همان سری است که برده برای لیلا سر


همان که احمد و محمود بود سر تا پا

همان سری که خداوند بود، پا تا سر


پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد

پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر


میان خاک، کلام خدا مقطعه شد

میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر


حروف اطهر قرآن و نعل تازه‌ی اسب

چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر


تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود

به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر


جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است

جدا شده است و نیفتاده است از پا سر


صدای آیه کهف الرقیم می‌آید

بخوان!بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر


بسوزد آن همه مسجد،بمیرد آن اسلام

که آفتاب درآورد از کلیسا سر


عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟

به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر


دلم هوای حرم کرده است می‌دانی

دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر 


 سید حمیدرضا برقعی

۸